استاد ماهر (دکتر قلب من) [فصل دوم] P{۵۹}
یک هفته بعد:/
جینهو: شوگا
شوگا: جانم؟
جینهو: میتونی به همه بگی بیان میخوام یه چیزی بگم ..
شوگا:چیشده؟
جینهو: بگو همه بیان بعد میگم
شوگا:اوکی .
...
نامی: خوب میشنویم..
جینهو: راستش ..
شوگا:بگو دیگه جون به لبم کردی ..
جینهو: جین اوپا قبل اینکه از دنیا بره گفت که اینو بهتون بدم *یه نامه بود*
کوک: این چیه؟
جینهو: این یه نامس گفت بعد مرگش بدمش به شما*بغض*
همه با این جمله بغض کردن ..
جیهوپ نامه رو برداشت و باز کرد ، بعد یه دقیقه اشکش درومد..
نامی:بخون ببینیم چی نوشته ..
هوپی:گ..گفته بعد اون دیگه به کارمون ادامه ندیم .. با سرمایه ای که داره یه کار جدید راه بندازیم .. از هانا به خوبی مراقبت کنیم ..
گ..گفته به خوبی از بچه مراقبت کنیم
جینهو با این حرف افتاد به گریه..
همه بیصدا اشک میریختن ..
...
دوسال بعد:/
توی این مدت هانا محکوم شده بود و افتاده بود زندان ..
تهیونگ با دختری آشنا شده بود و قرار بود با اون ازدواج کنه ..
پاهای کوک خوب شده بود ..
جینهو مثل قبل نشد ولی حالش خوب بود .. بعد مرگ بچش افسردگی گرفت و به کمک شوگا حالش بهتر شد .
جنازه سارا رو تحویل پلیس دادن ، شوگا قاتل اون بود اما بخاطر کاری که کرده بود دادگاه به جای محکوم کردن براش جریمه تعیین کرد .. .
........................
جینهو: شوگا بدو بیا بریم دیگه جشن دیر میشه ها .. .
شوگا:اومدم عزیزم بریم ..
جینهو: واوووو عجب تیپی زدیااا
شوگا:شما همزیبا شدین بانو ..
جینهو: خوب بدو بریم که داداشم منتظره
شوگا: کشتی مارو با اون داداشت ..
جینهو: خوب مگه برادر ادم چند بار عروسی میکنه؟
شوگا:هر چند بار که بخواد*پوزخند*
جینهو یه مشت زد به بازوی شوگا
شوگا:اخخخخخ بابا ارومتر .
جینهو: تا تو باشی دیگه شوخی نکنی ..
سالن مراسم(اخرای مراسم):/
همه مهمونا رفته بودن و این اکیپمون هم دور هم نشسته بودن ..
جینهو: داداش امیداورم خوشبخت بشین ..
ته:ممنون
جینهو: زنداداش مراقب داداش من باشیاا
هانول:چشم امر دیگه خواهر شوهر
همه با این جمله زدن زیر خنده
جینهو: خوب میخواستم یه چیزی بهتون بگیم ..
همه:چی؟
شوگا:راستش*به جینهو نگاه کرد*راستش ..
نامجون: جون به لبمون کردین دیگه بگین ..
جینهو: راستش قراره عمو بشین ..
کوک:منظورت چیه؟*تازه ویندوزش بالا اومد*چیییییی؟
جینهو: اره من باردارم ..
ته:واووووو تبریک میگم ، چند وقته؟
جینهو: دوماهه
کوک:شما کی دست به کار شده بودین که ..
نامی:کوککککککک عهههههه ..
جینهو از خجالت سرشو انداخت پایین..
شوگا بغلش کرد:
ایگووووووو کلوچم خجالت کشید ..
هوپی:حالا اسمشو چی میخواین بزارین؟
....
۱۴۰۲/۱/۱۷
جینهو: شوگا
شوگا: جانم؟
جینهو: میتونی به همه بگی بیان میخوام یه چیزی بگم ..
شوگا:چیشده؟
جینهو: بگو همه بیان بعد میگم
شوگا:اوکی .
...
نامی: خوب میشنویم..
جینهو: راستش ..
شوگا:بگو دیگه جون به لبم کردی ..
جینهو: جین اوپا قبل اینکه از دنیا بره گفت که اینو بهتون بدم *یه نامه بود*
کوک: این چیه؟
جینهو: این یه نامس گفت بعد مرگش بدمش به شما*بغض*
همه با این جمله بغض کردن ..
جیهوپ نامه رو برداشت و باز کرد ، بعد یه دقیقه اشکش درومد..
نامی:بخون ببینیم چی نوشته ..
هوپی:گ..گفته بعد اون دیگه به کارمون ادامه ندیم .. با سرمایه ای که داره یه کار جدید راه بندازیم .. از هانا به خوبی مراقبت کنیم ..
گ..گفته به خوبی از بچه مراقبت کنیم
جینهو با این حرف افتاد به گریه..
همه بیصدا اشک میریختن ..
...
دوسال بعد:/
توی این مدت هانا محکوم شده بود و افتاده بود زندان ..
تهیونگ با دختری آشنا شده بود و قرار بود با اون ازدواج کنه ..
پاهای کوک خوب شده بود ..
جینهو مثل قبل نشد ولی حالش خوب بود .. بعد مرگ بچش افسردگی گرفت و به کمک شوگا حالش بهتر شد .
جنازه سارا رو تحویل پلیس دادن ، شوگا قاتل اون بود اما بخاطر کاری که کرده بود دادگاه به جای محکوم کردن براش جریمه تعیین کرد .. .
........................
جینهو: شوگا بدو بیا بریم دیگه جشن دیر میشه ها .. .
شوگا:اومدم عزیزم بریم ..
جینهو: واوووو عجب تیپی زدیااا
شوگا:شما همزیبا شدین بانو ..
جینهو: خوب بدو بریم که داداشم منتظره
شوگا: کشتی مارو با اون داداشت ..
جینهو: خوب مگه برادر ادم چند بار عروسی میکنه؟
شوگا:هر چند بار که بخواد*پوزخند*
جینهو یه مشت زد به بازوی شوگا
شوگا:اخخخخخ بابا ارومتر .
جینهو: تا تو باشی دیگه شوخی نکنی ..
سالن مراسم(اخرای مراسم):/
همه مهمونا رفته بودن و این اکیپمون هم دور هم نشسته بودن ..
جینهو: داداش امیداورم خوشبخت بشین ..
ته:ممنون
جینهو: زنداداش مراقب داداش من باشیاا
هانول:چشم امر دیگه خواهر شوهر
همه با این جمله زدن زیر خنده
جینهو: خوب میخواستم یه چیزی بهتون بگیم ..
همه:چی؟
شوگا:راستش*به جینهو نگاه کرد*راستش ..
نامجون: جون به لبمون کردین دیگه بگین ..
جینهو: راستش قراره عمو بشین ..
کوک:منظورت چیه؟*تازه ویندوزش بالا اومد*چیییییی؟
جینهو: اره من باردارم ..
ته:واووووو تبریک میگم ، چند وقته؟
جینهو: دوماهه
کوک:شما کی دست به کار شده بودین که ..
نامی:کوککککککک عهههههه ..
جینهو از خجالت سرشو انداخت پایین..
شوگا بغلش کرد:
ایگووووووو کلوچم خجالت کشید ..
هوپی:حالا اسمشو چی میخواین بزارین؟
....
۱۴۰۲/۱/۱۷
۷۸.۵k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.